معرفی کتاب مکالمات حیاتی
نویسندگان : کری پترسون، جوزف گرنی، ران مک میلان، آل سوئیتسلر
مکالمات حیاتی: ابزارهایی برای صحبت در زمانی که میزان ریسک بالاست، نحوه رسیدگی به اختلافات و ارتباطات پرمخاطره را مورد بحث قرار می دهد.
این کتاب بر این فرض نوشته شده است که وقتی در هر موقعیتی گیر افتاده اید ، چه در خانه و چه در محل کار ، گفتگوی مهمی وجود دارد که شما را از دستیابی به نتایج دلخواه باز می دارد.اگر بتوانید یاد بگیرید که در این لحظات مهم به طور موثر و مفید صحبت کنید، آنگاه می توانید نتایجی را که دنبال آن هستید به دست آورید.
نویسندگان این کتاب ، با اشاره به افرادی که توسط همتایان و مدیران خود در کار و روابط خود تأثیرگذار هستند، از این ایده پیروی می کنند. آنها در طول 25 سال ارتباطات موفق را مورد مطالعه قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که چیزی که آنها را از بقیه افراد متمایز می کند توانایی آنها در برخورد با مکالمات مهم است.
آنها دارای یک مجموعه مهارت هستند که یادگیری آن آسان است و به فرد امکان می دهد با هر موقعیتی تقریباً با هرکسی روبرو شود ، فارغ از قدرت، موقعیت یا اختیار.
خلاصه فصل اول کتاب مکالمات حیاتی
فصل اول: گفتگوی حیاتی چیست؟
یک مکالمه حیاتی بحثی است بین دو یا چند نفر که میزان خطر در آن زیاد است، نظرات متفاوت است و احساسات قوی.وقتی با مکالمههای مهمی روبرو میشویم، میتوانیم یکی از سه کار زیر را انجام دهیم:
میتوانیم از آنها دوری کنیم، میتوانیم با آنها روبرو شویم و بد رفتار کنیم، یا میتوانیم با آنها روبهرو شویم و به خوبی با آنها رفتار کنیم.
از قضا، هرچه گفتگو مهم تر باشد، کمتر احتمال دارد که به خوبی آن را مدیریت کنیم. ما اغلب چیزها را با سکوت نگه می داریم تا زمانی که دیگر نتوانیم آن را تحمل کنیم و سپس مانند یک بمب کلمات را رها می کنیم. به طور خلاصه، ما بین سکوت و خشونت حرکت می کنیم و در اکثر اوقات از عهده مکالمه بر نمی آییم و یا به خوبی آن را مدیریت نمی کنیم.
ما ممکن است از نظر فیزیکی خشن نباشیم، اما به عقاید و احساسات دیگران حمله می کنیم. وقتی در یک مکالمه مهم شکست می خوریم، هر جنبه ای از زندگی ما می تواند تحت تأثیر قرار گیرد ، از جمله مشاغل، جوامع، روابط و سلامت شخصی ما.
خلاصه فصل دوم کتاب مکالمات حیاتی: تسلط بر مکالمات حیاتی و قدرت گفتگو
دیالوگ جریان آزاد معنا بین دو یا چند نفر است. در مرکز دیالوگ، مجموعه ای از معنای مشترک قرار دارد. این شامل ایده ها، نظریه ها، احساسات، افکار و نظراتی است که آشکارا به اشتراک گذاشته می شوند.
هرچه اطلاعات بیشتری داشته باشیم، آمادگی بیشتری برای تصمیم گیری و کسب نتیجه داریم.هر چیزی کمتر از صراحت کامل، نقاط مشترک را کاهش می دهد، انگیزه را کاهش می دهد و تصمیمات را بیهوده می کند.
صرف زمان برای پر کردن نکات مشترک ، منجر به نتایج سریعتر و مؤثرتر میشود که ناگزیر از راهبردهای سکوت و خشونت پیروی میکند. گفت و گو زمان می برد. جایگزین بیشتر طول می کشد.
خلاصه فصل سوم کتاب مکالمات حیاتی
برای رهایی از سکوت و خشونت باید رفتار خود را تغییر دهیم. این ابتدا نیازمند تغییر در قلب است. اولین تغییر در قلب ما از درک این موضوع ناشی می شود که ابتدا باید روی خودمان کار کنیم.
ما باید نقش شخصی خود را در هر مشکلی که با آن مواجه می شویم بررسی کنیم. تغییر بعدی قلب ما با تغییر در انگیزه همراه است. وقتی متوجه میشویم که هدف اصلی خود را فراموش کردهایم و به جای دستیابی به هدف اصلی ، تلاش میکنیم تا خوب به نظر برسیم، برنده شویم یا به اهداف ناسالم دیگری دست یابیم، باید از خود بپرسیم: «من واقعاً چه میخواهم؟» همچنین، در حالی که این درست است که گاهی اوقات تنها با دو گزینه بد در یک دوراهی واقعی گیر میافتیم، اغلب اوقات جایگزینهای سالمی داریم.
خلاصه فصل چهارم: نگاه کردن را بیاموزید: چگونه متوجه شوید که ایمنی در معرض خطر است
هنگامی که یک مکالمه حیاتی می شود، علائم هشدار دهنده اولیه را از دست می دهیم یا اشتباه تفسیر می کنیم. هر چه زودتر متوجه شویم که در دیالوگ نیستیم، سریعتر می توانیم به گفتگو برگردیم و هزینه کمتری نیز برایمان دارد.
همانطور که از محتوای یک مکالمه خارج می شوید و یاد می گیرید که به دنبال شرایط گفتگو باشید، به علائم هشدار اولیه توجه کنید. بیاموزید زمانی که یک مکالمه حیاتی می شود، نشانه های سکوت و خشونت، و به دنبال سبک خود در شرایط استرس باشید.
بخش بزرگی از این کار، تماشای اعمال و احساسات خود و همچنین اعمال و احساسات شخص مقابل است. توجه به محتوای بحث و نحوه رفتار و احساس افراد کار آسانی نیست. اما این یک بخش اساسی از گفتگو است.
خلاصه فصل پنجم کتاب مکالمات: ایمن سازی مکامله
چگونه صحبت کردن در مورد هر چیزی را ایمن کنیم
هنگامی که در مکالمات حیاتی همه چیز اشتباه می شود، تصور می کنیم که محتوای پیام ما مشکل است، بنابراین شروع به کم کردن آن می کنیم یا به طور کلی از آن اجتناب می کنیم. اما، تا زمانی که نیت شما خالص باشد و یاد بگیرید که چگونه آن را برای دیگران ایمن کنید، می توانید تقریباً با هر کسی در مورد هر چیزی صحبت کنید.
کلید این است که دیگران احساس امنیت کنند. برای انجام این کار، دو چیز وجود دارد که فرد باید بداند. اول، آنها باید بدانند که شما به بهترین منافع و اهداف آنها اهمیت می دهید. به این می گویند هدف متقابل. دوم، آنها باید بدانند که شما به آنها اهمیت می دهید. به این می گویند احترام متقابل.
وقتی مردم هر دوی این چیزها را باور کنند، آرام می شوند و می توانند آنچه را که می گویید جذب کنند.در زمانی که آن ها به هر دلیلی حرف های شما را باور نکنند (و این می تواند فورا اتفاق بیفتد – حتی با کسانی که با آنها روابط طولانی و عاشقانه داریم)، امنیت از بین می رود و سکوت یا خشونت به دنبال دارد. برای بازگرداندن امنیت در مواجهه با سکوت یا خشونت، باید هدف و احترام متقابل را بازگردانید.
خلاصه فصل ششم کتاب مکالمات حیاتی
چگونه وقتی عصبانی، ترسیده یا آسیب دیدهاید در گفتگو بمانیم
وقتی ناراحت می شویم، رایج ترین واکنش ما دفاع از خود و مقصر دانستن دیگران است.
این کار منفی احساسات ما را تشدید میکند و باعث میشود در زمانی که بیشترین اهمیت را دارد، بدترین کار را انجام دهیم. برای رهایی از احساسات ناپایدار خود، باید در نتایجی که گرفتید و قضاوت هایی که انجام دادید تجدید نظر کنید. این مستلزم آن است که مکالمه را به سمت داستان جدیدی ببرید. داستانهای جدید (دقیقتر و کاملتر) احساسات جدیدی ایجاد میکنند و از اقدامات جدید و سالمتر حمایت میکنند.
خلاصه فصل هفتم کتاب مکالمات حیاتی
چگونه متقاعد کننده صحبت کنیم، نه کوبنده
برای اینکه نظر خود را به طور کامل به گونه ای بیان کنید که فضایی برای گفتگو ایجاد کند، باید نظرات خود را به روش هایی بیان کنید که ایمنی را حفظ کند، و باید راهی برای اعتماد به نفس و فروتنی پیدا کنید.
شما باید بدانید که چگونه بدون توهین صحبت کنید و چگونه متقاعد کننده باشید بدون اینکه تحقیر کنید. پنج مهارت موجود در این فصل به ما کمک میکند تا دقیقاً این کار را انجام دهیم ، با اطمینان نظرات خود را بیان کنیم و متواضعانه و صمیمانه دیگران را به انجام همین کار دعوت کنیم.پنج مهارتی که به ما کمک می کند پیام های خود را با افراد متفاوتی به اشتراک بگذاریم..
خلاصه فصل هشتم کتاب مکالمات حیاتی
چگونه وقتی دیگران عصبانی هستند به آن ها گوش کنیم
همانطور که می بینیم دیگران در حال حرکت به سمت سکوت یا خشونت هستند، به ما کمک می کند تا در گفتگو باقی بمانیم و به طور همزمان باید راهی پیدا کنیم تا دیگران را به واقعیت هایشان برگردانیم.
وقتی دیگران به سکوت یا خشونت می روند، فعالانه مسیر آنها را کشف کنید. کاوش کردن به دیگران کمک میکند تا از احساسات خشن و واکنشهای تند دور شده و به سمت علل اصلی این احساسات و واکنشها بروند.
همچنین به مهار واکنش دفاعی ما کمک می کند. به جای سوال “بدترین و شخصی ترین راهی که می توانم این کار را انجام دهم چیست؟” (که منجر به حالت تدافعی می شود)، باید بپرسیم: «چرا یک فرد معقول، منطقی و شایسته این گونه فکر یا احساس می کند؟» (که منجر به کنجکاوی می شود). احساس تدافعی و کنجکاوی در عین حال سخت است. در نهایت، ما را به تنها جایی می برد که می توان احساسات را حل کرد
خلاصه فصل دهم کتاب مکالمات حیاتی: قرار دادن همه چیز در کنار هم
ابزارهایی برای آماده سازی و یادگیری
این فصل به کارهای اشاره دارد که به وسیله آن ابزارها و مهارت های گفتگو را به یاد ماندنی و قابل استفاده می سازیم. اگر ابتدا یاد بگیریم تشخیص دهیم که چه زمانی ایمنی در معرض خطر است و چه وقت یک مکالمه حیاتی می شود و چه زمانی باید اقداماتی را برای ایمن سازی انجام دهیم ، می توانیم شروع کنیم به اینکه کجا باید مهارت هایی را که آموخته ایم به کار ببریم. . استفاده از این ابزارها و یادآوری ها ، ما را در تسلط بر مهارت هایی که به ما در بهبود مکالمات حیاتی کمک می کند، کمک می کند.
فصل یازدهم:توصیه هایی برای موارد سخت
بسیاری از مردم فکر میکنند که مهارتهای این کتاب در موقعیتهایی که بیشتر به آنها اهمیت میدهند صدق نمیکند، اما در حقیقت، مهارتهای گفتگوی مورد بحث تقریباً برای هر مشکلی که میتوانید تصور کنید کاربرد دارد. با این حال، از آنجایی که برخی موقعیتها دشوارتر از موقعیتهای دیگر هستند، نویسندگان هفده مورد سخت را انتخاب کردند و راهحلهایی را برای هر مشکل به اشتراک گذاشتند.
فصل دوازدهم: زندگی خود را تغییر دهید:
چگونه ایده ها را به عادت تبدیل کنیم
در این فصل، نویسندگان چندین عامل را که بر موفقیت یک مکالمه حیاتی تأثیر میگذارند و همچنین چهار اصل برای تبدیل ایدهها به عمل را مورد بحث قرار میدهند. ابتدا به محتوا مسلط شوید. یاد بگیرید که تشخیص دهید چه چیزی کار می کند و چرا، و چگونه از اسکریپت ها، یا عبارات از قبل همراه استفاده شده در مکالمات رایج جدا شوید. در عوض اسکریپت های جدید خود را تولید کنید.
دوم، تسلط بر مهارت ها. درک یک مفهوم کافی نیست.شما همچنین باید بتوانید کلمات مناسب را با لحن مناسب و اعمال غیرکلامی بیان کنید.سوم، انگیزه خود را افزایش دهید. شما باید بخواهید تغییر کنید.باید از یک احساس منفعل که ایده خوبی برای تغییر است، به میل فعال برای جستجوی فرصت ها حرکت کنید.
توانایی بدون انگیزه ، خفته و استفاده نشده است. چهارم، مراقب نشانه ها باشید.برای غلبه بر احساسات غافلگیرکننده، باید دعوت به عمل را تشخیص دهید. این معمولاً بزرگترین مانع افراد برای تغییر است. اگر مشکلی مهارتهای جدید شما را نشان ندهد، به عادتهای قبلی خود باز میگردید بدون اینکه حتی متوجه شوید فرصتی را برای امتحان کردن چیز جدید از دست دادهاید.